شکستن یک دل چقدر می خواست که فکر کردی قویترینی؟
توی زندون عشق تو اون قدر شلوغ می کنم و زندون رو به هم می زنم که مجبور بشی منو بزاری تو انفرادی قلبت
روی فرش دل جوهری از عشق تو ریخت،اومدم عشقت رو پاک کنم،بدترشد.خلاصه گند زدی به فرش من!
نمی دانم تا کدامین طلوع خواهم ماند و در کدامین غروب خواهم رفت،اما دوست دارم تا آخرین لحظه ی بودنم تو را سرکار بگذارم
. چه کسی می داند که تو در پیله ی تنهایی خود تنهایی؟چه کسی می داند که تو در حسرت یک روز نه در فردایی؟پیله ات را بگشا…تو به اندازه یک پروانه زیبایی عشق تو توی قلبم،مثل “نظیر شنبه” است که از خونه “شکوه” بیرون نمی ره
. می دونی فرق تو با عشق،زندگی و گل چیه؟عشق یک کلمه است ولی تو معنی آن هستی،زندگی یک اجبار است ولی تو دلیل آن هستی،گل یک گیاه است ولی تو عطر آن هستی.
نوشته شده در یکشنبه 88/5/18ساعت 12:32 صبح  توسط امید
نظرات دیگران()