ماشین یارو رو تو روز روشن، جلو چشماش میدزدن، رفیقاش میدون دنبال ماشینه و داد میزنن: آااای دزد! بگـــیـــرینش! یهو یارو ه داد میزنه: هیچ خودشو ناراحت نکنید.. هیچ غلطی نمیتونه بکنه! رفیقاش وامیستن، میپرسن: چرا؟میگه: من شمارشو برداشتم!
یارو به رفیقش میگه: میخوام دختر شاه رو بگیرم! رفیقش میگه: چرت نگو مومن! مگه کشکیه؟!
میگه: بابا من که راضیم، ننم هم که راضیه، فقط مونده شاه و دخترش!
یارو میره سوراخ لایة اوزن رو بدوزه، خودش میمونه اونور!!!
نوشته شده در یکشنبه 88/5/18ساعت 12:32 صبح  توسط امید
نظرات دیگران()